فضا
جمعه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۰، ۰۳:۲۶ ب.ظ
چکیده
فضا در معماری برگرفته از مجلات معماری را هنر ساختن فضا معرفی میکند. از فضا به عنوان بحث اصلی معماری:” فضا بغرنجترین جنبه معماری و لکن عصاره آن است و سرمنزلی است که معماری باید به سوی آن حرکت کند “ . مهمترین ویژگی معماری مدرن پس از به ارمغان آوردن آهن و شیشه و تحولات سخت افزاری – به یمن شیوههای تازه بصری که امپرسیونیست ها و کوبیست ها منادی آن بودند – کشف جدید از مفهوم فضاست عنوان کیفیتی مثبت در کنار مثلث ویتریوویوس قوام تازهای را از معماری مدرن
در مباحث مربوط به معماری غالباً فضا به عنوان جسمی سیال و اثیری تعریف شده است که مثل چیزی شبیه ژله در هر ظرفی شکل میگیرد.بر اساس این دیدگاه فضا هویت ثابتی نداشته و هستی آن وابسته به توده ای است که آن را احاطه کرده است.شاید به همین دلیل باشد که تاکنون هیچ تعریف دقیقی از فضا ارایه نشده است.
در عین حال چیزی که از این بحث ها استنباط میشود آن است که معماری دست کم از دو پدیده ی متفاوت شکل میگیرد:
۱) جا بجایی فیزیکی ماده در فضا
۲) حضور انسان
تغییر شکل و تحول در معماری همواره وابسته به تغییراتی در شرایط و خصوصیات هر یک از دو عامل فوق میباشد.
اینطور میتوان گفت که هر اثر معماری روایت تازهای از فضاست .همان طور که هر رمان روایت تازهای از زندگی و هر شعر روایت تازهای از عشق است.کاری که معماری به واسطهی یک سطح مادی انجام میدهد گزینش بخشی از فضای وجودی بیکران و تعریف مجدد آن است.فضا چیزی است که وجود دارد و معماری تنها آنرا در یک شیوهی استعاری بیان میکند.این تعریف مجدد همواره تکرار میشود و تاریخ معماری را میسازد.
فضا چیزی نیست که بتوان آنرا تسخیر کرد .فضا فرار است و هر گاه بخواهی آنرا به چنگ آوری در میرود . فضا را باید به حال خود رها کرد .معماری هیچ گاه در پی تسخیر فضا نبوده است بلکه همواره آزادی فضا مورد نظر معماران بوده است.
فضای بیکران وجود با حواس انسانی قابل درک نیست .معماران برای درک آن مجبور به استفاده از توده ای مادی هستند که قسمتی از فضا را جدا کرده و آن را در اختیار حواس انسانی قرار دهند .اما این جدایی باعث قطع ارتباط با فضای اصلی و بنیادی شده و ارتباط با آن میسر نخواهد شد. بنا بر این سعی در ارتباط مجدد این دو میکنند به طوری که در سراسر تاریخ معماری شاهد تلاش بی وقفه برای پیوند هر چه بیشتر دو بخش تفکیک شدهی درون و بیرون هستیم .
بدینترتیب در تعریف فضا با دو مفهوم پایهای سروکار داریم: فضا و عناصر تعریف فضا، به عنوان مثال اگر جعبهای را در نظر بگیریم، حجم خالی درون آن، فضا و دیوارههای جعبه، عناصر تعریفکننده فضا محسوب میشوند. فضا قابل لمس نیست، ولی عناصر تعریفکننده و محدودکننده آن قابل لمس، اندازهگیری، معرفی و ترکیب با یکدیگر هستند. در حقیقت فضا از طریق عناصر محدودکننده آن قابل شناسایی است و کیفیت و شخصیت آن تابع عناصر متشکله آن و چگونگی ارتباط و نظم حاکم بین این عناصر میباشد. به بیان دیگر، فرم، کیفیت و نحوه ارتباط عناصر تعریفکننده فضاست که شخصیت یک فضا را میسازد و به آن شکل، بعد و مقیاس میبخشد و برای ما قابل درک میکند.
عناصر هندسی تشکیلدهنده فرم یعنی نقطه، خط، صفحه و حجم میدر مقیاس معماری، این عناصر به ستون کفها، دیوارها و سقفها تبدیل پیشوند. بدینترتیب، فضای داخلی معماری به وسیله محدودهای که دارای عناصر افقی نظیر کف و سقف و عناصر عمودی نظیر ستونها و دیوارها میباشد، مشخص میگردد. به بیان دیگر، ستونها، کفها، دیوارها و سقفها عناصر تعریفکننده فضای معماری هستند که در کنار یکدیگر قرار میگیرند و با هم ترکیب میشوند تا به بنا شکل دهند، حدود مرز فیزیکی بنا را مشخص و درون و بیرون آن را از یکدیگر جدا کنند و مرزهای فضای داخلی بنا را مشخص و آن را از فضاهای داخلی اطراف و فضای خارج آن متمایز سازند. «چارلز مور»، معمار آمریکایی، در این خصوص میگوید: «وقتی از یک کف و یک سقف و چهار دیوار، یک اطاق ساخته میشود، در کنار این شش عنصر، عنصر هفتمی هم وجود دارد که فضا است و این عنصر اثری بیش از عناصر فیزیکی دارد که فضا توسط آنان ساخته شده است.» روی این اصل، فضای معماری با ترکیب مناسب دیوارها، ستونها، کفها و سقفها به هویت و کیفیت مورد نظر دست مییابد و محیطی مأنوس، مفید و قابل استفاده، زیبا و خوشآیند، و امن و مستحکم برای انجام کلیه فعالیتهای زندگی در شرایط مختلف، فراهم میکند آورد. ، کف و سقف فرم و طرح اصلی فضاهای داخلی آن .
- ۹۰/۰۱/۲۶